منظور از اسقاط حق بر اساس قانون مدنی چیست؟

اسقاط حق بر اساس قانون مدنی

در اسقاط حق، فرد حقی که دارد را نمی خواهد و قید آن را میزند و به نوعی آن را از بین می برد.

برای مثال شما نسبت به معامله ای که انجام داده اید حق فسخی دارید؛ حال نمی خواهید آن را به کار ببرید و اعمال کنید یا اینکه شریک شما سهم خود را فروخته و شما می توانید اخذ به شفعه کنید اما انجام نمی دهید و آن را اسقاط می کنید.

یا در مثالی دیگر اگر ولی دم مقتول از خون قاتل بگذرد و وی را قصاص نکند در واقع اسقاط حق قصاص انجام داده است.

 

ارکان و ویژگی‌های اسقاط حق

اسقاط حق، عملی ارادی است و در قلمرو اعمال حقوقی قرار می‌گیرد. این ویژگی اسقاط حق را از موارد زوال قهری آن جدا می‌کند، زیرا در دسته اخیر، اراده صاحب حق در از بین بردن آن دخالتی ندارد.

اسقاط حق تنها به اراده دارنده آن صورت می‌گیرد و تنها صاحب حق است که می‌تواند با وجود برخی شرایط از حق خویش صرف‌ نظر کرده و آن را اسقاط کند. بنابراین مادامی که خود صاحب حق از طریق وکالت، یا قانون از راه اعطای نمایندگی یا دادن اختیارات خاص به برخی افراد چنین اختیاری را به کسی نداده باشد، هیچ کس نمی‌تواند حق دیگری را اسقاط کند.

حتی در تعهد به نفع ثالث نیز که دو طرف عقد حقی را برای ثالث به وجود می‌آورند، ایجاد حق از سوی آنها ملازمه‌ای با اختیار اسقاط حق به‌وجودآمده برای ثالث ندارد و پس از ایجاد حق به نفع ثالث نمی‌توان حق او را اسقاط کرد.

 

 حدود آزادی اراده در اسقاط حق

با توجه به اصل حاکمیت اراده (ماده 10 قانون مدنی) و قاعده تسلیط (ماده 30 قانون مدنی) هر صاحب حقی می‌تواند در قالب یکی از اعمال حقوقی مبادرت به اسقاط حق خود کند؛ مگر اینکه اسقاط مزبور، مخالف با قواعد امری، نظم عمومی، قوانین امری و اخلاق حسنه باشد.

طبق ماده 959 قانون مدنی باید گفت که اسقاط حقی جایز است که جزیی باشد و اسقاط تمام یا قسمتی از حقوق به طور کلی باطل است. به عنوان مثال، اگر کسی حق ازدواج خود را به طور کلی ساقط کند، این اسقاط حق، اثری نداشته و از نظر قانونی باطل است.

مشاوره حقوقی

چگونگی اسقاط حق

 در حقوق ایران، شیوه خاصی برای اسقاط حق مشخص نشده است. همچنین برای اثبات اسقاط نیز شیوه خاصی مقرر نشده است و با عنایت به اصل آزادی اثبات، می‌توان از تمام ادله اثبات دعوا برای اثبات اسقاط استفاده کرد. به طور کلی می‌توان گفت تا زمانی که اسقاط حق به اثبات نرسیده است اصل بر بقای آن است.

 

چگونگی اسقاط حق مهریه

باید توجه داشت که از ابتدا نمی توان فرد حق مهریه را از خود ساقط کند و یا اینکه توافق کنند مهریه نباشد و این امر باطل است؛ اما بعد از تعیین مهریه و عقد، زن می تواند حق خود نسبت به مهریه را به مرد ببخشد یا به عبارتی ابرا کند چون بخشیدن مهریه در عرف همان ابرا و اسقاط حق دینی است.

در این صورت دیگر زنی حقی برای مطالبه مهریه ندارد. اگر چه زن می تواند قسمتی از مهریه خود را مطالبه کند.

 

ارتباط اسقاط حق و ابراء چیست؟

طبق تعریف فقها ابراء عبارت است از: اسقاط ما فی‌الذمه اعم از این که دین باشد یا حق. با توجه به تعریفی که درباره اسقاط مطرح شد به نظر می‌رسد که دامنه اسقاط از ابراء گسترده‌تر است، زیرا اسقاط از بین بردن حق به معنای اختیار و مصونیت را نیز در بر می‌گیرد، در حالی که ابراء فقط ناظر به اسقاط مافی‌الذمه است.

 

آیا اسقاط حقی که ایجاد نشده است صحیح است؟

 فقها و حقوقدانان اسقاط حقی را که هنوز به وجود نیامده، ذیل عنوان اسقاط «ما لم یجب» مطرح کرده‌اند. علی‌الاصول اسقاط ما لم یجب امکان‌پذیر نیست. با وجود این هر گاه عرفا سبب ایجاد حقی فراهم شده باشد، پذیرش اسقاط حق مزبور ممکن است در حقیقت در این حالت اسقاط به معنای ایجاد مانع بر سر راه شکل‌گیری و پیدایش حق است.

 

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید برای دوستانتان

قاسم نجفی بابادی

2483 مطلب منتشر شده

درباره این مطلب نظر دهید !

محصولات پرفروش