در اصطلاح حقوقی واژه ای به نام خیار بسیار پرکاربرد است. خیار یعنی اختیار فسخ معاملات. مواد ۳۹۶ الی ۴۵۶ قانون مدنی به بحث خیارات پرداخته است به موجب ماده ۳۹۶ قانون مدنی ۱۰ نوع از مواردی که اشخاص در آن اختیار فسخ معاملات را دارند پیش بینی گردیده است بنابراین در قانون مدنی ۱۰ خیار برای فسخ معاملات وجود دارد که عبارتند از: خیار مجلس، خیار حیوان، خیار شرط، خیار تاخیر ثمن، خیار رؤيت و تخلف وصف، خیار غبن، خیار عیب، خیار تدلیس، خیار تبعض صفقه، خیار تخلف شرط. خیار تفلیس که در ماده ۳۶۳ و ۳۸۰ بیان شده و خیار تعذر تسلیم که در مواد ۲۳۹ و ۲۴۰ و ۳۸۰، ۴۷۶ پیشبینی شده است را نیز باید بر فهرست خیارات افزود.
بنابراین خیار یک حق است و به معنی اختیار و توانایی برهم زدن عقود لازم ( یعنی عقودی که طرفین نمیتوانند آن را یک جانبه هر وقت که خواستند فسخ نمایند و صرفاً امکان فسخ در صورت اقاله یعنی توافق دوجانبه از سمت متعاملین و خیارات فراهم شده است) از سوی صاحب خیار می باشد که به او ذوالخیار گفته می شود. خیار یک حق مالی می باشد و کسی که دارای خیار است می تواند این حق خود را اسقاط کند یا آن را به شخص دیگری انتقال دهد یا آن را صلح نماید.
مبنای اصلی خیارات اصولاً قاعده لاضرر است و خیارات اصولاً برای دفع ضرر ناروا وضع شدهاند یعنی دلیل وضع خیارات این است که در صورتی که یکی از طرفین یا هر دو طرف معامله بر اثر آن معامله ضرری را متحمل شوند بتوانند معامله را فسخ نمایند ولی همیشه این امر صدق نمی کند برای مثال مبنای خیار شرط اصل حاکمیت اراده می باشد یعنی طرفین با اراده خود برای یکی از طرفین یا هر دو طرف و یا شخص ثالثی اختیار فسخ معامله را پیش بینی می نمایند و این حق فسخ ای است که بر اثر توافق در عقد قرار داده میشود نه بر اثر قانون، و همچنین مبنای خیار مجلس و حیوان نیز بیشتر مبنای تاریخی و سنتی دارد
حال که با خیارات موجود در قانون مدنی آشنا شدید برای آشنایی بیشتر هر یک از خیارات را به صورت مجزا مورد بررسی قرار خواهیم داد که در این این نوشتار قصد داریم خیار شرط را مورد بررسی قرار داده و اطلاعاتی را در این خصوص ارائه نماییم.
تعریف خیار شرط
یکی از خیارات پیشبینی شده در قانون مدنی می باشد بر اساس ماده ۳۹۹ قانون مدنی ” در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد”.
بنابر متن ماده خیار شرط، خیاری است که توسط طرفین در عقد گنجانده میشود و به موجب آن یکی از طرفین و یا هر دو طرف عقد و یا حتی شخص ثالثی که جزوی از متعاملین نبوده است دارای اختیار فسخ معامله شناخته می شود.
نکته :اگر طرفین قرارداد، این حق فسخ خود را، منوط به شرط و شرطی در قرارداد، کرده باشند به اینگونه خیار، خیار تخلف از شرط می گویند نه خیار شرط (که ممکن است بصورت شرط فعل، صفت و یا نتیجه در قرارداد درج شود)
خیارمؤامره
در صورتی که در قراردادی شخص ثالث یعنی شخصی خارج از عقد دارای خیار شرط باشد چنین خیاری خیارمؤامره نام دارد. باید توجه نمود که شخص خارجی که دارای خیار شرط میباشد معتمد و داور دو طرف است و نمیتوان او را نماینده طرفین برای فسخ معامله دانست.
حالات مختلف ایجاد خیار شرط
ممکن است در قراردادی که دارای شرط خیار است هفت حالت برای دارندگان خیار شرط ایجاد گردد:
حالت اول: اینکه در قرارداد فقط شخص فروشنده دارای خیار باشد.
حالت دوم: این است که صرفاً مشتری دارای خیار فسخ معامله باشد.
حالت سوم: حالتی است که صرفاً شخص ثالث دارای خیار شرط می باشد.
حالت چهارم: حالتی است که شخص ثالث و بایع به اتفاق حق خیار دارند.
حالت پنجم: حالتی است که شخص ثالث به همراه خریدار، دارای اختیار فسخ معامله می باشند.
حالت ششم: بایع و مشتری اختیار فسخ معامله را دارند.
حالت هفتم: علاوه بر فروشنده و خریدار شخص ثالث نیز دارای اختیار فسخ معامله می باشد.
بنابراین خیار شرط اختصاص به یک طرف ندارد و می توان برای هر دو طرف یا شخص ثالث و یا حتی برای دوطرف به اتفاق شخص ثالث نیز شرط نمود. به خیار شرط، شرط خیار نیز گفته میشود.
ویژگی های خیار شرط
1. مبیع می تواند سه نوع باشد که عبارت است از:
الف- مبیع عين معين: عين يعني مال محسوس و مستقل و آن چيزي كه اگر در خارج وجود پيدا كند.
ب- مبيع كلي در معين: عين كلي در معين كه قانون مدني در م ۳۵۰ آن را تعريف كرده است (مقدار معين بطور كلي از شي متساوي الاجزاء).مانند ۱۰۰ کیل برنج از ۱۰۰۰ کیلو برنج موجود در انبار.
ج- مبیع کلی فی الذمه: مبیعی است که مصادیق متعدد دارد. مثل ۱۰۰۰ دستگاه خودرو صفر کیلومتر پراید. خیار شرط مربوط به هر سه نوع از مبیع می باشد یعنی حتی در صورتی که مورد معامله به صورت کلی فی الذمه است ميتوان در آن قرار داد برای یکی از طرفین یا هر دو آنها و یا برای شخص ثالثى خیار شرط قرارداد.
2. خیار شرط مختص یکی از طرفین معامله نیست و می تواند برای هر دو طرف معامله و یا شخص ثالث و یا حتی هم دو طرف معامله و هم شخص ثالث پیش بینی نمود. به اعتقاد برخی تنها خیاری که ممکن است مستقلاً برای ثالث قرار داده شود خیار شرط است در حالی که سایر خیارات به متعاقدین اختصاص دارد و در صورت انتقال به ثالث، ثالث قائم مقام انتقال دهنده محسوب می گردد.
3. خیار شرط میتواند هم در عقود معوض جاری گردد و هم در عقود غیر معوض و مبتنی بر مسامحه البته لازم به ذکر است که در عقد وقف و عقد نکاح و در ایقاعات یعنی اعمال حقوقی یکجانبه و همچنین در اقاله یعنی برهم زدن قرارداد به صورت دوجانبه، خیار شرط مطلقا راه ندارد و در عقد اجاره ای که تابع قانون روابط موجر و مستاجر سال ۱۳۵۶ باشد خیار شرط فقط میتواند به نفع موجر قرارداده شود.
4. خیار شرط خیاری است که باید مدت آن معین باشد یعنی نمی توان تا ابد برای دارنده خیار این حق را قائل بود نکتهای که در این خصوص می توان بیان نمود این است که در صورتی که ابتدای مدت خیار ذکر نشده باشد بایستی ابتدای آن را از تاریخ عقد محسوب کرد و نباید عدم ذکر شدن ابتدای خیار را سبب باطل بودن آن دانست بلکه باید آن را از تاریخ عقد در نظر گرفت ولی زمانی که خیار شرط منقضی می گردد باید حتماً معین باشد. به موجب ماده ۴۰۱ قانون مدنی در صورتی که مدت، معین نشده باشد هم شرط خیار و هم بیع باطل است. البته لازم نیست که تعیین مدت صریح باشد بلکه اراده ضمنی یا عرفی نیز کافی است. چنان که در قراردادهای مدت دار مثل اجاره در صورت عدم تعیین صریح مدت مهلت خیار، محدود به مدت قرارداد است و یا در فروش املاک با مبایعه نامه عادی چنانچه برای تنظیم سند رسمی موعد تعیین شده باشد مهلت خیار تا آن موعد است. در ضرورت عملی پذیرش نظر اخیر همین کافی است که اگر پذیرفته شود تمام قراردادهای پیمان منعقد شده توسط دستگاههای اجرایی باطل تلقی خواهد شد. چرا که به موجب ماده ۴۸ شرایط عمومی پیمان، کارفرما میتواند بدون ارائه هرگونه دلیلی به پیمان خاتمه دهد و برای اختیار کارفرما مدت صریحی معین نشده است. بنابراین باید گفت که خیار شرط کارفرما محدود به مدت پیمان است و بر اساس همین استدلال شرط و عقد را صحیح تلقی نمود. مدت خیاری که برای خیار شرط تعیین میگردد باید معین و معلوم باشد به نحوی که احتمال کم و زیاد شدن در آن نباشد در غیر این صورت باعث میشود که عقد بیع باطل شود.
5. برای ایجاد خیار شرط در هر عقدی لازم نیست که لفظ خیار شرط در متن قرارداد درج گردد بلکه سایر عباراتی که چنین معنی را داشته باشد نیز به منظور خیار شرط است و حق فسخ قرارداد را به وجود می آورد برای مثال درج عبارتی مانند اختیار انصراف از معامله و یا حق عدول از معامله در قرارداد از مصادیق خیار شرط می باشد. مانند آن که طرفین در قرارداد ذکر کرده اند که هر کدام از طرفین میتوانند با پرداخت ۲۰۰ میلیون تومان به طرف مقابل از قرارداد انصراف دهد.
آیا خیار شرط به ورثه به ارث می رسد؟
خیار شرط به ورثه به ارث می رسد و لکن ..گروهی معتقدند ..حق خیار بین ورثه، قابل تجزیه است.
نتیجه: عملا حق کلیه ورثه چه بخواهند از حق فسخ استفاده کنند و یا نخواهند استفاده کنند به قوت خود باقی است و عده ای معتقدند حق فسخ غیر قابل تجزیه است، در صورت اعمال حق فسخ از ناحیه بعضی از وراث و عدم اعمال از ناحیه وراث دیگر، در نهایت قرارداد به اعتبار خود باقی است.
حکم عدم تعیین مدت در خیار شرط
دلیل لزوم تعیین مدت برای خیار در بیع خیاری این است که درصورت عدم تعیین مدت، شرط مجهول میشود و مجهول بودن آن موجب جهل در ارزش مبیع میشود، زیرا وجود خیار شرط و مدت آن در بیع در ارزش مبیع تأثیرگذار است. لذا ماده۴٠١ قانون مدنی مقرر داشته است:«اگر برای خیار شرط، مدت معین نشده باشد هم شرط خیار و هم بیع، باطل است.»
نامعین بودن مدت خیار درصورتی که خیار برای فروشنده باشد موجب کاهش ارزش مبیع برای مشتری به مقدار نامعینی میگردد.
اگر خیار برای مشتری و مدت آن نامعلوم باشد، قیمت مبیع به میزان نامعینی افزایش خواهد یافت و بنابراین در هر دو صورت ارزش مبیع مجهول میشود.
جهل به مبیع نیز مطابق مادهی233 قانون مدنی باعث بطلان بیع خواهد شد درحالیکه با معین بودن مدت خیار میزان تغییر در ارزش مبیع معلوم است.
تفاوت خیار شرط با شرط فاسخ
در برخی از عقود شرطی به نام شرط فاسخ قرار داده شود شرط فاسخ شرطی است که در صورت رخ دادن سبب از بین رفتن عقد به صورت خود به خود می شود برای مثال زمانی که در عقد بیع یک دستگاه خودروی سواری شرط گردد که در صورت قبول شدن فروشنده در کنکور سراسری قرارداد مذکور منفسخ گردد چنین شرطی نوعی شرط فاسخ می باشد و به محض قبول شدن فروشنده در کنکور سراسری قرارداد منعقده از بین خواهد رفت.
همانطور که ملاحظه میشود این شرط با شرط خیار متفاوت است چرا که در این شرط از بین رفتن عقد وابسته به اراده هیچ یک از طرفین نیست و به محض رخ دادن شرط ، عقد منعقده از بین خواهد رفت در حالی که در خیار شرط یکی از طرفین اختیار دارد که در صورت تمایل قرارداد را فسخ کند و از بین ببرد
بنابراین خیار شرط با شرط فاسخ متفاوت است زیرا خیار شرط به مشروط له یعنی کسی که به نفع او شرط شده است حق می دهد که در صورت تمایل عقد را فسخ کند اما نتیجه شرط فاسخ انحلال خود به خود عقد است و اراده کسی در آن دخیل نیست.
در صورتی که شرط انفساخ منوط به حادثهای باشد که در اختیار یکی از طرفین است به خیار شرط شبیه می شود با این تفاوت که صاحب خیار مسلط بر انفساخ میگردد نه مسلط بر فسخ آن. مثل شرط انفساخ اجاره در صورت مهاجرت مستاجر به شهر دیگر.
تفاوت خیار شرط با خیار اشتراط
خیار اشتراط خیاری است که در صورت تخلف از شرط ایجاد میگردد برای مثال زمانی که در قراردادی شرط گردد که مورد معامله صفت خاصی را داشته باشد در حالیکه مورد معامله فاقد آن صفت باشد شخصی که شرط به نفع او بوده است حق فسخ قرارداد را خواهد داشت که به آن خیار اشتراط گفته میشود. خیار شرط با خیار اشتراط متفاوت است چرا که خیار شرط صرفاً نتیجه تراضی و توافق طرفین است و اعمال آن منوط به تخلف از انجام تعهد نیست در حالیکه خیار تخلف از شرط یا همان خیار اشتراط نتیجه تخلف از تراضی و امتناع از انجام تعهد ناشی از آن است مضافاً بر اینکه خیار شرط از مصادیق شرط نتیجه است ولی خیار تخلف از شرط ممکن است ناشی از تخلف از شرط صفت یا نتیجه باشد ماده ۴۶ شرایط عمومی پیمان مصداق خیار تخلف از شرط است و ماده ۴۸ آن مصداق خیار شرط می باشد حال به این مواد توجه کنید.
تفاوت بیع شرط با خیار شرط
«بیع شرط» عبارت است از معاملهاى که در آن براى فروشنده، حقّ خیار در نظر گرفته میشود؛ به این نحو که در صورت پسدادن بهاى کالا به خریدار در مدّتى معیّن، معامله فسخ میگردد؛ مانند آنکه فروشندهی خانه، با خریدار توافق کند چنانچه ظرف یک سال پس از معامله، بهاى خانه را به وى برگرداند حقّ فسخ معامله را داشته باشد. پس اگر فروشنده سر مدّت، بهاى کالا را بر نگرداند بیع لازم و قطعی شده و حقّ فسخ وى ساقط مىشود.
حال در این معامله، به خود قرارداد، «بیع شرط» و به تسلّط فروشنده بر حقّ خیار، «خیار شرط» گفته میشود.
البته آنچه در باب تجارت با عنوان «خیار شرط» معروف شده، علاوه بر بیع، در دیگر عقود لازم – غیر از نکاح و وقف – نیز جارى بوده و هر یک از طرفین میتوانند شرط کنند که دارای این حق باشند.
همچنین اگر خیار شرط بدون مدت ذکر شد، امکان تنفیذ خیار شرط وجود دارد، اما حداکثر مهلت آن تا سه روز میباشد.
تعیین مدت در خیار شرط
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.