مرجع رسیدگی به تجدید یا لغو مناقصه – قاسم نجفی بابادی

فرآیندی که طی آن، هر کدام از سازمان‌های اجرایی در بخش عمومی – به منظور دستیابی به خدمت یا کالای مورد نیاز- در مقام کارفرما یا طرف اول معامله، به شناسایی و انتخاب طرف دیگر «معامله برآورنده نیاز دستگاه» می‌پردازد «ارجاع کار» نامیده می‌شود. «برگزاری مناقصه» از نظر قانونی باسابقه‌ترین و از نظر اداری و اجتماعی شناخته‌شده‌ترین روش «ارجاع کار» در بخش عمومی کشور است.

در راستای تحقق یک نظام کیفیت‌گرا و فرآیندگرا، قانون برگزاری مناقصات در کنار تأیید نهادهای مفید و مؤثر و نسخ روش‌های نامناسب به تأسیس حقوقی نهادها و روش‌های جدید پرداخته است. برجسته‌ترین تأسیسات حقوقی قانون برگزاری مناقصات عبارتند از:

⇐ کمیته فنی-بازرگانی

⇐ ارزیابی فنی- بازرگانی و نظام‌مندسازی تأثیر آن و نیز تفکیک آن از «ارزیابی کیفی»

⇐ قیمت متناسب

⇐ پایگاه ملی اطلاع‌رسانی مناقصات

⇐ هیأت رسیدگی به شکایات

 مرجع رسیدگی به تجدید یا لغو مناقصه

 ماهیت «تجدید» و «لغو» مناقصه

با توجه به مطالعات و اقدامات انجام شده برای ترویج و بهبود قانون برگزاری مناقصات، مسأله اصلی این گزارش یعنی، «چیستی تجدید مناقصه و ویژگی‌های آن» مسأله‌ای است که قبلاً در مراحل مختلف شناسایی نقاط قابل بهبود «قانون برگزاری مناقصات» و به ویژه در بررسی «لایحه رسیدگی به شکایات قانون برگزاری مناقصات» کاملا مورد توجه بوده و گفتگوهایی در جلسات و نیز در عرصه عمومی در این خصوص مطرح شده و مطالبی هم درباره آن تدوین یا منتشر شده است.

به همین دلیل که «موضوع تجدید مناقصه» خود از موارد یا نقاط نیازمند بهبود قانون برگزاری مناقصات محسوب می‌شود، دفتر مطالعات برنامه و بودجه مرکز، پیشنهادهایی در این باره – در ذیل «طرح معاملات عمومی کشور»نیز تهیه کرده است و لذا در اینجا به منظور رفع ابهامات احتمالی دستگاه‌ها و سایر ذینفعان به نحوی مفصل‌تر و گویاتر بدان می‌پردازیم.

 

نکته کلیدی در فهم و تحلیل «تجدید مناقصه» توجه به ارتباط آن با «لغو مناقصه» است و باید موضوعات مهم «تجدید و لغو مناقصه» را در کنار هم و با نگاه به تشابهات و تفاوت‌های این دو مفهوم بررسی، تحلیل و تعریف کرد. هر دو این مفاهیم تأثیری قطعی و جدی بر سرنوشت مناقصات کشور دارند. نخست کاربرد این دو مفهوم در متن قانون بررسی می‌شود:

«تجدید مناقصه» و «لغو مناقصه» طبق بند «ب» ماده(8) قانون برگزاری مناقصات، جزء «وظایف هیأت رسیدگی به شکایات» است.

دو واژه «تجدید» و «لغو» هر یک به ترتیب 6 و 5 بار در قانون برگزاری مناقصات ذکر شده‌اند. واژه «لغو» همواره در کنار «تجدید» ذکر شده است، اما واژه «تجدید» یک بار در ماده(21) به صورت منفرد به کار رفته است.

مهمترین کاربرد این واژه‌ها در ماده (24) قانون برگزاری مناقصات است. در این ماده که اساساً عنوان «تجدید و لغو مناقصه» را بر خود دارد، هر کدام از دو واژه مورد بررسی سه بار ذکر شده است. در آغاز این ماده طی دو بند مستقل «الف» و «ب» سعی شده است که «مصداق»های هر یک از این دو «مفهوم» ذکر شود.

 

در انتهای ماده، بند «ج» نیز حکم شده است که مناقصه‌گزار باید تجدید و یا لغو مناقصه را مطابق ماده (22) این قانون به آگاهی همه مناقصه‌گرانی که این اقدام ممکن است به نوعی بر روی حقوق آنان تأثیر بگذارد، برساند.

این دو واژه، هر کدام یک بار در ماده (۶) بند «ز» (که تصمیم‌گیری درباره تجدید یا لغو مناقصه جزئی از وظایف کمیسیون مناقصه اعلام شده است)، نیز درج شده است.

همچنین هر کدام یک بار در ماده (۸) بند «ب» که صدور رأی تجدید یا لغو مناقصه جزئی از وظایف هیأت رسیدگی به شکایات شمرده شده است، ذکر شده‌اند.

در ماده (۲۱) بند «ب» نیز یک بار واژه «تجدید» به تنهایی به کار رفته است، جایی که گفته شده است: در صورت امتناع برنده اول و سپس امتناع نفر دوم از انعقاد قرارداد، مناقصه تجدید خواهد شد.

به مورد اخیر عیناً در جزء «2» بند «الف» ماده (24) اشاره شده است. دیدیم که در مواد (6) و (8) نیز فقط این دو موضوع جزء اختیار کمیسیون مناقصه و هیأت رسیدگی به شکایات قید شده‌اند بدون آنکه تعریف و توضیحی درباره معنا، چیستی و چگونگی آنها ذکر شود. ارائه تعریف این دو «لفظ» و تبیین «مفهوم» آن دو، یکی از نقاط قابل بهبود «قانون برگزاری مناقصات» است.

 

چنان‌که اشاره شده از لحاظ روش، گاهی در هنگام تدوین قوانین، مقررات، آیین‌نامه‌های اجرایی و بخشنامه‌ها، برخی از الفاظ با اتکا به شم زبانی نگارندگان یا توافق ضمنی آنان، روشن و گویا محسوب می‌شود و کمتر به آنها پرداخته می‌شود، اما هنگام اجراء و ورود به برخی جزئیات دچار نوعی اشکال و ابهام می‌شویم که اثبات می‌کند لازم بوده است با جدیت و دقت بیشتری به این موارد پرداخته شود.

با توجه به جمیع موارد یاد شده، برای فهم «تجدید مناقصه» و «لغو مناقصه» از متن قانون برگزاری مناقصات (تفسیر متن به متن)، فقط از ماده (24) این قانون می‌توان بهره گرفت. در این ماده آمده است که:

ماده (۲۴)- تجدید و لغو مناقصه

الف)مناقصه در شرایط زیر تجدید می‌گردد:

۱-کم بودن تعداد مناقصه‌گران از حد نصاب تعیین شده در اسناد مناقصه،

۲- امتناع برندگان اول و دوم مناقصه از انعقاد قرارداد،

۳- پایان مدت اعتبار پیشنهادها،

۴- رأی هیأت رسیدگی به شکایات،

۵- بالا بودن قیمت‌ها به نحوی که توجیه اقتصادی طرح منتفی گردد.

ب) مناقصه در شرایط زیر لغو می‌شود:

۱-نیاز به کالا یا خدمات موضوع مناقصه مرتفع شده باشد،

۲- تغییرات زیادی در اسناد مناقصه لازم باشد و موجب تغییر در ماهیت مناقصه گردد،

۳- پیشامدهای غیرمتعارف نظیر جنگ، زلزله، سیل و مانند آنها،

۴- رأی هیأت رسیدگی به شکایات،

۵- تشخیص کمیسیون مناقصه مبنی بر تبانی بین مناقصه‌گران،

ج) مناقصه‌گزار باید تجدید و یا لغو مناقص را مطابق ماده (22) این قانون به آگاهی همه مناقصه‌گران برساند».

مشاوره حقوقی

تجدید مناقصه

آن است که به علت خدشه بر یک یا چند مرحله از یک مناقصه برگزار شده، همان مناقصه با ایجاد تغییراتی اندک و محدود حداقل از آغاز مرحله مناقشه (اعتراض یا شکایت) مجدداً برگزار (تقریباً تکرار) شود. بیان یا تصریح «حداقل از آغاز مرحله مورد مناقشه» از آن جهت است که گاه صِرفِ تکرار مرحله مورد مناقشه برای اصلاح و انطباق فرآیند کفایت می‌کند، اما در برخی موارد شاید برای ایجاد تأثیر و اصلاح موردنظر، نیاز باشد که به اقدامی پیش از آغاز مرحله مورد مناقشه نیز بازگردیم.

مواردی توجه به یک آسیب و آفت جدی مناقصات درست، متناسب و سالم لازم است. مبادا رجوع (تجدید) اقداما و مراحل پیش از آغاز مرحله مورد مناقشه، فرآیند جدید را به نوعی سناریوسازی تبدیل کند؛ یعنی پس از رسیدن به نتایجی که دلخواه برخی اشخاص ذینفوذ در دستگاه برگزارکننده مناقصه نبوده است، از طریق اجرای مجدد کل فرآیند برگزاری مناقصه (از آغاز تا پایان) مسأله از انتها به ابتدا به نحوی طراحی شود که کار به دلخواه اشخاص ذینفوذ دستگاه پیش برود. این همان نکته کلیدی است که به نظر می‌رسد لازم بوده است «تجدید مناقصه» و «لغو مناقصه» در کنار هم فهم و تحلیل شوند. شاید با توضیحات مندرج در بخش‌های زیر موضوع بهتر روشن شود.

 مرجع رسیدگی به تجدید یا لغو مناقصه

لغو مناقصه

 آن است که به علت خدشه یا نقص در بخش مهمی از یک مناقصه برگزار شده، دیگر صحیح و مناسب نباشد که همان مناقصه برگزار شود و بدین ترتیب تصمیم گرفته می‌شود که:

۱-۲- یا اساساً هیچ مناقصه دیگری برگزار نشود،

۲-۲- یا مناقصه‌ای با تغییرات فراوان و گسترده برگزار شود به نحوی که این مناقصه جدید را نتوان همان مناقصه پیشین فرض کرد.

با این مفهوم از «لغو مناقصه» روشن می‌شود که اگر در موارد صدورحکم «تجدید مناقصه»، از اقدام به «تجدید» فراتر رفته و دست به «لغو» ببریم در معرض آسیب یا فساد به هم خوردن و نامعین شدن «معادلات دستگاه مناقصه» قرار می‌گیریم. تجدید و لغو در کنار هم و در یک متن واحد و به صورت مکمل یکدیگر، باید به نحوی فهم و اجراء شوند که با حداقل تعارض به حداکثر دستاورد برسند اگر نه برداشت و تحلیل درستی از این مفاهیم نداشته‌ایم.

از منظر روش علمی و با این الگو می‌بینیم که ارائه چنین «تعریف»هایی به عنوان «فرضیه»، از حیث تحلیلی کاملاً درست و منطقی ست. «آزمون» این «فرضیه» با هر یک از موارد یا اجزای ماده (24) نیز مؤید «صحت» این «فرضیه» است، به جز یک مورد. جزء«5» بند «ب» ماده (24)، این «فرضیه» را دچار چالش می‌کند.

 

این چالش نیز ناشی از اشکالات یا نقدهای روش‌شناختی وارد بر فرآیندهای متداول تدوین و تصویب قوانین و مقررات در بخش‌های مختلف کشور است که قبلاً به آن اشاره‌ای داشتیم. به نظر می‌رسد که در اینجا نیز چالش پیش‌رو ناشی از عدم تعریف و توافق لازم و کافی یا به عبارتی بسنده کردن به برداشت‌های عمومی و شم زبانی نگارندگان و تصویب‌کنندگان متن بوده است. با چنین روش‌ها و بسنده کردن‌هایی چه بسا در دوره اجراء یا در برابر تحلیل‌های دقیق و جزئی، تازه اشکالات متن روشن می‌شود.

بدین ترتیب، جزء «5» بند «ب» ماده (24) را باید جزء موارد قابل بهبود قانون برگزاری مناقصات دانست. شناسایی چند نکته مشابه در قانون برگزاری مناقصات و نیز تهیه اصلاحیه آنها – در مرکز پژوهش‌ها- موضوع تصویب سریع‌تر این موارد را ضروری و البته ممکن ساخته است.

 

در اثبات نیاز به بهبود این جزء از قانون می‌توان گفت که علی‌القاعده، «تبانی بین مناقصه‌گران» اگر محدود به جزئی از مناقصه‌گران باشد، شاید با حذف تبانی‌کنندگان بتوان با مناقصه‌‌گران باقی‌مانده جریان مناقصه را پیش برد و به نتیجه رسانید. اگر این تبانی میان تقریباً همه مناقصه‌گران (تمامی آنان یا بخش کثیری از آنان) باشد، اقدامات و عملیات قبلی اجراء شده در فرآیند آن مناقصه، بی‌اثر شده و مناقصه‌گزار ناگزیر می‌شود که همان مراحل را «مجدداً» و با کنترل و ملاحظات بیشتری تکرار نماید، تا از این تبانی خلاصی یابد. ملاحظه می‌شود که «تبانی بین مناقصه‌گران» «به تشخیص کمیسیون مناقصه» شرایطی را «می‌تواند» پدید آورد که مناقصه‌گزار فرآیند برگزاری مناقصه را «تجدید» نماید. یعنی ماده (24) باید اصلاح شود به نحوی که جزء «5» بند «ب» آن به عنوان جزء «6» بند «الف» همین ماده محسوب شود.

با توجه به آنکه مراد قانونگذار به لفظ بیان می‌شود و مراد از الفاظ نباید با اصول و قواعد مغایر و متعارض باشد در پایان به این جنبه می‌پردازیم. از نظر لغوی، طبق مراجع معتبر تجدید و لغو هر دو از لحاظ دستوری (تجزیه) مشابه هستند. تجدید به معنی «نوکردن»، «نوکردن چیزی را»، «از سر نو ساختن»، «عوض و تبدیل نمودن»، «تکرار کردن یا تکرار شدن» و نیز «ازسرگیری» آمده است. در کنار این معانی کاربردهای زبانی آن در مثال‌هایی مثل «تجدید بنا کردن» آمده است.

 

مشاهده می‌شود که در مثال‌ها، الزام- و حتی امکان- تکرار تک‌تک اجزا و مراحل قبلی اصلاً در میان نیست. علاوه بر اینها «تجدید»، در عباراتی مثل «تجدید بنا»، «تجدید عهد» و «تجدیدنظر» به کار رفته است که طبق مراجع، به ترتیب به معنی «بنای کهنی را با تغییراتی تازه کردن و یا بر جای آن ساختمان جدیدی بنا کردن»، «تازه کردن پیمان و نیز عهد گذشته را مستحکم ساختن و آن را نافذ کردن» و «بازاندیشیدن یا دوباره تعمق کردن در کاری یا چیزی» آمده است. می‌بینیم که در هر سه ترکیب و معانی مصرح آن، الزامی به کنار گذاشتن تمام اجزای آن پدیده (بنا، عهد یا نظر) به هیچ وجه ضروری و لازم نیست. یعنی از نظر «زبانی» نیز تغییراتی در بخش‌های پدیده به معنی «تجدید» آن تلقی می‌شود. توجه به مثال «تجدید مذاکرات» هم نشان می‌دهد که نیازی به بر هم زدن تمامی اجزا نیست. حداکثر اینکه می‌توانیم بگوییم دامنه این بازنگری و تغییر محدود نیست.

برای تدقیق حکم فراگیر بودن مفهوم «لغو» و محدود دانستن مفهوم «تجدید» می‌توانیم بگوییم: هنگام «تجدید» قیدی ثابت و همیشگی برای دامنه بازنگری و تغییر وجود ندارد. مثلا در مناقصات اگر اشکال مؤثری در «فراخوان» باشد، تجدید مرحله «فراخوان» (چون خود نخستین مقطع تشریفات برگزاری مناقصه است)، خود به خود دامنه تغییرات را به مرحله آغاز می‌کشاند که این سطح از تغییرات می‌تواند روی کلیه مراحل بعدی نیز اثر بگذارد. اما تغییر در مرحله ارزیابی مالی نیازمند تغییری در مراحل پیشی (مثل ارزیابی فنی – بازرگانی) نیست. گسترش دادن معنای «تجدید مناقصه» نباید به نحوی باشدکه آن را با «لغو مناقصه» خلط نماید. هر نظر دیگر برای معنی و مفهوم «لغو و تجدید»، هنگامی قابل استناد و استفاده است که تدوین و ارائه آن نظر اثبات کننده کارآمدتر و اثربخش‌تر بودن آن نظر باشد.

اما لغو در مراجع به معنی «بیهوده» ، «باطل»، «به شمار نیامده» و حتی «هیچ‌کاره» آمده است. به ویژه معنای «آنچه در حساب و شمار نیاید» تأکیدی بر کنار گذاشتن کلیت آن امر «باطل» است. در حالی که طبق مراجع فوق‌الذکر در «تجدید»، اصلاً موضوع این‌گونه نیست. مثال‌های مربوط به کلمه لغو، مثل «لغو پرواز به دلیل بدی هوا» هم مؤید همین برخورد مطلق و کامل است. مثال «لغو قرارداد» نیز همین‌گونه است.

مرجع رسیدگی به تجدید یا لغو مناقصه

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید برای دوستانتان

قاسم نجفی بابادی

2483 مطلب منتشر شده

درباره این مطلب نظر دهید !

محصولات پرفروش