ارکان عقود معین و شیوه تنظیم آن – قاسم نجفی بابادی

 

پیش گفتار

ماده 10 قانون مدنی بیان می کند : “قراردادهاي خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند، در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد، نافذ است.” این ماده به این معنی است که اشخاص در معاملاتشان ملزم به بستن قرارداد به شکلی که در قانون ذکر شده نیستند و می توانند قراردادهای خصوصی خود را به هر شکل و صورتی منعقد کنند اما این عقود باید تابع قواعد و مقررات کلی قراردادها باشد. هم چنین این عقود نباید مخالف قانون و شرع باشند. از این رو قانون گذار عقود را در دسته معین و نامعین جای داده است تا آن دسته از قراردادهایی که عنوان مشخص دارند را به طور جداگانه توضیح دهد. ما در این مقاله به بیان مفهوم عقد معین و نیز تفاوت عقد معین و عقد نامعین می پردازیم.

 

تعریف عقد و انواع آن

عقد از اعمال حقوقی می‌باشد. به‌طورخلاصه، عمل حقوقی عملی ارادی است که آثار حقوقی بر آن مترتب و آن عمل برای رسیدن به این آثار حقوقی انجام شده است. اعمال حقوقی شامل عقد و ایقاع می‌باشند. ایقاع عمل حقوقی است که به وسیله‌ی اراده‌ی یک شخص شکل می‌گیرد (مانند طلاق)، اما در تشکیل عقد که موضوع این مقاله است، حداقل دو اراده برای ایجاد اثر حقوقی لازم است (مانند عقد اجاره).

تعاریف گوناگونی برای عقد وجود دارد. قانون مدنی ایران در ماده‌ی ۱۸۳ عقد را به این صورت تعریف می‌کند: «یک یا چند نفر دربرابر یک یا چند نفر دیگر تعهد به امری نمایند و این امر مورد قبول آنها باشد.» جدا از انتقاداتی که به تعریف قانون مدنی از عقد وارد است، عقد به‌طور خلاصه، عملی حقوقی است که به وسیله‌ی اراده‌ی دو طرف (یا بیشتر) جهت ایجاد اثر حقوقی شکل می‌گیرد. از این عقود می‌توان به عقد بیع، اجاره و عقد نکاح اشاره نمود.

 

انواع تقسیم بندی عقود

حقوقدانان عقود را به دسته های مختلفی تقسیم نموده اند از جمله:

1. عقد لازم و جایز و خیاری

عقد لازم عقدی است که هیچ‌یک از طرفین معامله نمی‌توانند آن را برهم بزنند جز در موارد خاصی که قانون معین کرده است؛ این موارد خاص می‌تواند استفاده از خیارات قانونی باشد؛ مانند عقد بیع و اجاره؛

عقد جایز عقدی است که هریک از طرفین هر زمان که بخواهند می‌توانند معامله را یک‌طرفه برهم بزنند. عقودی جایز هستند که قانون‌گذار به جایز بودن آن تصریح کرده باشد در غیر این صورت آن عقد لازم تلقی می‌شود. عقد وکالت، شرکت، عاریه و … مثال‌هایی از عقود جایز هستند.

عقد خیاری عقدی است که برای طرفین معامله یا برای شخص ثالثی اختیار فسخ معامله پیش‌بینی شده باشد. خیار در لغت به معنای اختیار است و عقد خیاری عبارت است از عقدی که در آن برای یکی از طرفین یا هردو یا شخص ثالثی اختیار برهم زدن معامله شرط شده باشد. این خیار را خیار شرط می‌گویند. مثلا چنانچه در عقد اجاره که یک عقد لازم است شرط شود که هریک از طرفین معامله یا هردو یا شخص ثالث تا مدت معینی اختیار برهم زدن معامله را دارد این عقد یک عقد خیاری لازم تلقی می‌شودو

۲. عقد مُنجز و عقد معلق

عقد منجز عقدی است که طرفین عقد اثر ناشی از عقد را بدون هیچ قید و شرطی به‌وجود آورند و چنانچه این اثر را موکول به‌شرط دیگری کنند عقد معلق خواهد بود. مثل اینکه شخصی ملک خود را به دیگری بفروشد و آن را به او تملیک نماید. در اینجا تملیک اثر عقد است و ما می‌بینیم که این اثر بعد از توافق طرفین آمده و موکول به شرطی نشده است؛ اما در عقد معلق طرفین با دو اراده‌ی آزاد باهم توافق می‌کنند و عقد منعقد می‌شود اما اثر عقد منوط به امر دیگری است و تا زمانی که آن امر واقع نشود هیچ اثری بر عقد مترتب نخواهد شد. مثل اینکه پدری به پسر خود بگوید چنانچه در کنکور وکالت قبول شوی ماشینم را به تو هبه می‌کنم و پسرش نیز قبول کند. در اینجا با ایجاب و قبول طرفین، عقد هبه واقع شده است اما اثر عقد (انتقال اتومبیل به پسر) منوط به قبولی وی در کنکور وکالت است و تا زمانی که این امر محقق نشود هیچ اثری بر عقد بار نمی‌شود.

۳. عقد معوض و مجانی

عقد معوض عقدی است که در آن یکی از طرفین مالی را به‌طرف دیگر می‌دهد و درازای آن مالی دریافت می‌کند. مانند بیع. اما عقد غیرمعوض یا مجانی عقدی است که در آن یکی از طرفین مالی به دیگری می‌دهد بدون آنکه چیزی در مقابل آن دریافت کند؛ بنابراین طرفین به دنبال سود و زیان نیستند؛ مانند عقد هبه

۴. عقد رضایی و تشریفاتی و عینی

عقد رضایی عقدی است که با توافق طرفین واقع می‌شود بدون اینکه تشریفات خاصی مثل تنظیم سند مدنظر قانون‌گذار باشد مانند عقد وکالت یا اجاره، ؛

اما عقد تشریفاتی نیازمند رعایت تشریفات خاصی است که اگر رعایت نشود عقدی واقع نمی‌شود؛ مانند انتقال سهام شرکت‌هایی با مسئولیت محدود که این نقل و انتقال حتما باید با تنظیم سند رسمی صورت گیرد در غیر این صورت این انتقال باطل است.

و اما عقد عینی عقدی است که علاوه بر ایجاب و قبول طرفین نیازمند قبض مورد معامله است؛ مانند هبه و رهن.

5. عقد تملیکی و عهدی

عقد تملیکی عقدی است که به‌موجب آن مالی از مالکیت یک شخص به مالکیت شخص دیگر منتقل می‌شود مانند عقد قرض که به‌موجب آن مال از مالکیت شخص قرض دهنده به مالکیت شخص مقروض درمی‌آید و در مقابل عقد عهدی، عقدی است که به‌موجب آن برای طرفین عقد تعهد حاصل می‌شود مانند اینکه شخصی به‌موجب قرارداد متعهد می‌گردد که یک تابلو برای طرف مقابل نقاشی کند، یا خانه‌ای برای او بسازد و …

6. عقد الحاقی و بااراده‌ی آزاد

قرارداد الحاقی قراردادی است که معمولا به‌صورت چاپی بوده و توسط عرضه‌کننده‌ی یک کالا یا خدمات که دارای قدرت انحصاری کاملا برتری است تنظیم و به مصرف‌کننده‌ی آن کالا یا خدمات ارائه می‌شود، درحالی‌که مصرف‌کننده یا باید آن قرارداد را با همه‌ی شروط قبول کند یا کلا از آن صرف‌نظر کند. مثلا افرادی که نیاز به تلفن دارند مجبورند به شرکت مخابرات مراجعه کنند، در ابتدای امر شرکت مخابرات به آنها قراردادی از پیش تهیه‌شده ارائه می‌کند و از آنها می‌خواهد با قبول کلیه‌ی شروط، قرارداد را امضا کنند. درواقع مراجعه‌کننده چاره‌ای ندارد جز اینکه یا قرارداد را با کلیه‌ی شروط آن بپذیرد یا از داشتن خط تلفن انصراف دهد.

7. عقد مستمر و فوری

عقود را در اثری که «زمان» در تعیین و اجرای تعهدات ناشی از آن دارد به عقد مستمر و فوری تقسیم می‌کنند. در عقد فوری اثر عقد در لحظه‌ای که طرفین انتخاب کرده‌اند ایجاد می‌شود مانند بیع؛ ولی در عقد مستمر موضوع معامله به‌گونه‌ای است که باید در طول مدت معین انجام گردد مانند اجاره و نکاح.

8. عقد مغابنی و تسامحی

عقود به لحاظ هدف و انگیزه‌ای که طرفین در انشای آن دارند به عقود مغابنی و تسامحی تقسیم می‌شوند. در عقد مغابنه‌ای طرفین تلاش می‌کنند تا با بهره بردن از هوش و قدرت چانه‌زنی سود بیشتری نصیب خود کنند مانند بیع؛ اما عقد مسامحه‌ای مبتنی بر گذشت و چشم‌پوشی است مثل هبه، بنابراین برای طرفین سود و زیان مهم نیست.

9. عقد معین و عقد نامعین

اخرین دسته بندی عقود، عقد معین و عقد نامعین هستند که موضوع این مقاله می باشند و در زیر مفصلاً به ان خواهیم پرداخت.

 

به چه عقدی عقد معین گفته می شود؟

عقد معین، عقدی است که در قانون برای آن عنوان مشخصی درنظر گرفته شده است. علت هم این است که این دسته از عقود در جامعه بسیار استفاده می شوند و پر کاربرد هستند ، از این رو قاونگذار با در نظرگرفتن عنوان مشخصی برای آنها در قانون و بیان قواعد و مقررات مربوط به آنها از بی نظمی در این عقود می کاهد. از عقود معین می توان عقد بیع، عقد اجاره، عقد ره، عقد وکالت، عقد کفالت، عقد هبه، عقد عاریه و …

همه اینه قراردادهایی هستند که شرایط آنها در قانون (مواد338 الی 806 قانون مدنی) مشخص شده است، بنابراین در دسته عقود معین قرار می گیرند.

 

تفاوت عقد معین و عقد نامعین

1. تعیین مقررات عقد در قانون

مهمترین تفاوت عقد معین و عقد نامعین این است که عقد نامعین تنها تابع شرایط اساسی و عمومی صحت معامله است و در صورتی که این شرایط را داشته باشد، قرارداد درست خواهد بود. اما برای عقد معین علاوه بر شرایط عمومی حاکم بر همه قراردادها، در قانون شرایط و مقررات ویژه و منحصر به فردی در نظر گرفته شده است . مثلا در قانون حق شفعه تنها برای عقد بیع ( خرید و فروش ) تعریف شده است و از مواردی است که مخصوص عقد بیع است.

2. سکوت قرارداد درباره موضوعی

اگر در عقد معین درباره موضوعی تعیین تکلیف نشده باشد، مثلا در عقد خرید و فروش زمان تحویل دادن کالای خریداری شده ( مَبیع ) مشخص نشده باشد، می توان با مراجعه به قانون و تفسیر مواد آن و توجه به اراده دو طرف عقد، تکلیف موضوعی که در قرارداد درباره آن  صحبت نشده است را مشخص کرد. اما در عقد نامعین، چون این عقود با توجه به احکام قانونی اما طبق سلیقه دو طرف منعقد می شوند و قواعد ویژه ایی در قانون ندارند، اگر درباره امری سکوت شده باشد، قاضی باتوجه به قرارداد و انگیزه دو طرف در بستن آن، به بررسی موضوع می پردازد.

 

نحوه تشخیص عقد معین از عقد نامعین

گاهی ما عقدی را منعقد می کنیم و با توجه به تصور خود از منابع قانونی و عرف جامعه نامی برای آنها انتخاب می کنیم. این نام لزوما درست نخواهد بود و در نحوه تشخیص عقد معین از عقد نامعین اشتباه می کنیم. این وظیفه دادرس و قاضی است که با توجه به نوع تعهد و تکلیف ایجاد شده و قصد و نیت طرفین برای انعقاد عقد ، با توجه به شرایطی که در قانون برای هر عقد ذکر شده است، عنوان عقد را مشخصی خواهد کرد.

گذاشتن این وظیفه بر عهده دادگاه به این دلیل است که گاهی افراد قراردادی می بندند و نام آن را وکالت می گذارند، در صورتی که نام درست عقد طبق مقررات قانونی کفالت است. در قانون برای این دو عقد مقررات متفاوتی در نظر گرفته شده است، بنابراین دانستن نام درست آنها مهم است و در صورت بروز اختلاف تشخیص آن بر عهده دادگاه است.

 

ارکان عقد چیست؟

هر عقد یا قرارداد ارکانی دارد که باید برای تشکیل عقد رعایت شوند:

۱. موضوع

موضوع عقد می‌تواند انتقال مال (خرید و فروش خانه)، انجام کار (نقاشی خانه) یا خودداری از انجام کاری (تعهد خریدار ضمن قرارداد خرید خانه مبنی بر عدم بالا بردن دیوار خانه) باشد.

۲. طرفین

عقد یا قرارداد دارای طرفینی است.

۳. رابطه‌ی حقوقی

سومین رکن، رابطه‌ی حقوقی بین طرفین است که براساس آن متعهدله (کسی که تعهد قرارداد به نفع اوست) می‌تواند انجام تعهد را از متعهد (کسی که عهده‌دار انجام تعهد است) درخواست نماید.

شرایط صحت معاملات

در قانون مدنی، شرایطی که برای انعقاد قرارداد ضرورت دارد، در ماده‌ی ۱۹۰ بیان شده است:

1. قصد طرفین و رضای آنها؛

2. اهلیت طرفین؛

3. موضوع معین که مورد معامله باشد؛

4. مشروعیت جهت معامله.

 

در صورت عدم رعایت شرایط صحت، گاه عقد باطل و گاه عقد غیرنافذ می‌شود. معامله‌ای که یکی از شرایط اساسی صحت معامله را نداشته باشد، باطل است و هیچ اثری بر آن مترتب نمی‌شود. معامله‌ی باطل درواقع معامله‌ای مرده است که نمی‌توان آن را دوباره زنده کرد. اما معامله‌ی غیرنافذ، معامله‌ای است که فاقد یکی از شرایط صحت معامله است و از این جهت معیوب می‌باشد، اما این عیب قابل‌رفع است (با تنفیذ و اجازه‌ی بعدی).

 

۱. قصد و رضای طرفین

طرفین باید برای انعقاد عقد (قرارداد) قصد داشته باشند. اما قصد چیست؟ قصد تصمیم فرد برای انعقاد قرارداد است که باید ابراز شود. این ابراز می‌تواند به‌صورت لفظی، کتبی، با اشاره (مانند معاملات اشخاص ناشنوا) و به‌صورت عملی باشد. رضا هم تمایل قلبی و نیت درونی فرد است. برای انعقاد عقد، قصد و رضای طرفین باید موجود باشد؛ اما اگر در انعقاد معامله قصد نباشد، آن عقد باطل است (مانند فرد مست یا بیهوش). درصورتی که رضا در انعقاد معامله موجود نباشد، معامله معیوب و غیرنافذ است (مانند معامله‌ی اکراهی که در صورت زوال اکراه و اجازه‌ی اکراه‌شونده، معامله صحیح و درغیراین‌صورت باطل است).

 

در پاره‌ای از موارد، اشتباه نیز موجب بطلان قرارداد می‌شود:

1. اشتباه در نوع عقد (مثلا یک طرف قصد فروش مال خود را دارد، اما دیگری به قصد اجاره‌ی همان مال معامله را قبول می‌کند که این معامله باطل است)

2. اشتباه در موضوع عقد (یک طرف از میان چندین خانه‌ی خود، می‌خواهد خانه‌ی طبقه‌ی دو را بفروشد، اما طرف دیگر با این قصد که خانه‌ی طبقه‌ی سوم را می‌خرد معامله را قبول می‌کند که این معامله نیز باطل است)

3. اشتباه در وصف اساسی مورد عقد (در این حالت یکی از طرفین وصف اساسی آن مال را مدنظر دارد و به‌خاطر آن وصف وارد معامله می‌شود. مثلا به قصد خرید طلا انگشتری را می‌خرد و بعد متوجه می‌شود که آن انگشتر بدلی است)

4. اشتباه در شخص طرف عقد: در عقودی مانند عقد نکاح که شخصیت طرفین علت عمده و اساسیِ عقد است، در صورت اشتباه در شخص طرف عقد، عقد باطل است.

اکراه در معامله می‌تواند موجب غیرنافذ (معیوب) شدن عقد گردد. اکراه در اصطلاح حقوقی، فشاری مادی (مثلا با کتک زدن) یا معنوی (مثلا تهدید به قتل) نامشروعی است که به وسیله‌ی کسی به طرف معامله وارد می‌آید و او را وادار به معامله می‌کند. در این معامله قصد وجود دارد اما رضا وجود ندارد، لذا معامله غیرنافذ است و کسی که اکراه‌ شده است (مکره) در صورت زوال اکراه می‌تواند آن را اجازه دهد (تنفیذ کند) یا رد نماید؛ که در این صورت معامله باطل است.

اضطرار، جز در پاره‌ای از موارد در صحت معامله تأثیری ندارد؛ مانند این که کسی بر اثر وقایع خارج از قرارداد و بدون تهدید از جانب کسی، به منظور انجام معامله، ناچار به انجام معامله شود (مانند فقر).

 

۲. اهلیت

مطابق ماده‌ی ۲۱۰ و ۲۱۱ قانون مدنی، برای معامله، طرفین معامله باید اهلیت داشته باشند؛ یعنی باید عاقل، بالغ و رشید باشند. اهلیت به معنای توانایی قانونی شخص برای دارا شدن و اجرای حق است. در رابطه با اهلیت نکات زیر قابل‌توجه هستند:

نکته‌ی اول: صغیر یا شخص غیربالغ به دو دسته تقسیم می‌شوند:

1. صغیر ممیز یعنی غیربالغی که خوب را از بد و نفع را از ضرر تشخیص می‌دهد و معنی معامله را درک می‌کند؛ لذا در پاره‌ای از موارد مانند معاملاتی که برای او کاملا دارای نفع است، معامله صحیح می‌باشد.

2. صغیر غیرممیز یعنی نابالغی که فاقد قوه‌ی درک و تشخیص و اراده‌ی حقوقی است و به‌طور کلی معاملاتی که انجام می‌دهد باطل است.

نکته‌ی دوم: مجنون دائمی و مجنون ادواری (که جنون او دائمی نمی‌باشد و دوره‌ای است) معاملا‌ت‌شان باطل خواهد بود.

نکته‌ی سوم: سفیه (غیررشید) نیز کسی است که تصرفات وی در اموال و حقوق مالی خود (عادتا) عاقلانه نیست. این فرد می‌تواند معاملاتی صرفا نافع انجام دهد، مانند قبول تملکات مجانی؛ اما معاملات حقوقی صرفا مضر او مانند وقف اموالش باطل است. تفاوت صغیر ممیز (غیربالغ دارای قوه‌ی تشخیص و اراده‌ی حقوقی) و سفیه در اینجا این است که فرد سفیه یا غیررشید برخلاف صغیر ممیز اعمال حقوقی غیرمالی خود را مانند نکاح و طلاق می‌تواند به‌طور مستقل انجام دهد و اینگونه اعمال وی صحیح است. درحالی که اعمال حقوقی غیرمالی صغیر ممیز باید توسط ولی یا قیم او صورت پذیرد.

 

۳. مورد معامله

مورد معامله باید معلوم و معین باشد. معلوم بودن یعنی وصف، مقدار و جنس آن برای طرفین عقد معلوم باشد. معین بودن نیز به این معناست که مورد معامله مردد میان دو یا چند چیز نباشد. البته گاه قابل‌ تعیین بودن موضوع معامله کفایت می‌کند: برای مثال خرید اسبی که در مسابقه‌ی اسب دوانی پیروز شود. همچنین موضوع معامله باید مالیت (میان طرفین معامله) و منفعت عقلایی مشروع داشته باشد و از اموال عمومی، وقف‌شده (موقوفه) و اموالی مانند سلاح که دولت خرید و فروش آنها را ممنوع کرده است، نباشد. اگر موضوع معامله انجام یا عدم انجام کاری باشد نیز این شرایط باید موجود باشند.

 

شیوه تنظیم یک عقد معین

وجود یکسری نکات در هر عقدی ازجمله در عقود معین ضروری است تا آن را به حالت رسمی و محکمه پسند تبدیل کند. به همین دلیل نکات مهم در تنظیم قرارداد را به ترتیب بین می نماییم:

1. عنوان قرارداد

پس از ذکر نام خداوند، عنوان قرارداد از واجبات آن به شمار می آید. باید مشخص کنید که قرارداد شما از چه نوعی است، برای مثال قرارداد طراحی سایت، قرارداد استخدام، قرارداد فروش و … .

2. طرفین قرارداد

پس از این که نوع قرارداد مشخص شد، باید در بند طرفین قرارداد، مشخصات شناسنامه ای و کد ملی هر دوطرف به طور کامل به همراه آدرس و شماره تلفن منزل و همراه به صورت دقیق و کامل ذکر شود. در صورتی که اطلاعات ذکر شده تغییر کرد، طرفین موظف هستند آن را در پیوست قرار داد درج کنند. (طرف اول، طرف دوم و …)

در نظر داشته باشید در شرایطی که فردی به عنوان نماینده و وکیل فرد دیگری قرارداد را تنظیم می کند، باید مشخصات خود را مانند طرفین قرارداد با عنوان وکیل، نماینده و … در متن ذکر کند.

3. موضوع قرارداد

موضوع قرارداد یکی از مهم ترین بندهای هر قراردادی است که ماهیت کاری که هر دوطرف ملزم به انجام آن هستند را روشن می کند. موضوع قرارداد هر چه که باشد (فروش، ساخت، نگه داری، واگذاری، حق استفاده، مشارکت و …) باید در این بند به طور کامل، دقیق و واضح بیان شود.

4. مدت قرارداد

یک قرارداد حقوقی و درست باید شامل مدت زمان شروع و پایان باشد. زمان قرار داد می تواند محدود یا نامحدود باشد به همین دلیل باید به طور دقیق زمان آن مشخص شود.

5. مبلغ قراداد

با وجود این که مبلغ قراداد می تواند دقیق و یا به صورت برآورد باشد، باید در قرارداد نحوه پرداخت و دریافت و همچنین زمان پرداخت ها به طور کامل و دقیق ذکر شود. بیشتر دعاوی حقوقی به دلیل مسائل مالی اتفاق می افتد. بنابراین در صورتی که همه موارد مالی به درستی در این بند مشخص شود، می توانید در دادگاه پیروز باشید. توجه داشته باشید که می توانید نحوه پرداخت مبلغ قرارداد را می توانید در بند جداگانه ای ذکر کنید.

6. شروط و تعهدات

در متن قرارداد باید تعهدات طرفین نیز علاوه بر موضوع آن مشخص شود. در قرارداد های پیمانکاری با توجه به شرایط عمومی پیمان، در ابتدا تعهدات پیمانکار و بعد از آن تعهدات کارفرما ذکر می شود. اما در سایر انواع قرارداد ها درج تعهدات اختیاری و به صورت توافقی انحام می شود و هر کدام در یک بند و ماده جداگانه درج می شود.

تمامی موارد گفته شده جز بند های مهم یک قرارداد هستند که در صورتی که در قرارداد به صورت دقیق و واضح ذکر شوند موجب کاهش دعواهای حقوقی می شود. با این حال بند ها و ماده ای دیگری نیز وجود دارد که در صورت توافق طرفین می تواند به متن قرارداد اضافه شود. مواردی مانند تضمینات، محل تحویل و تأدیه، حوادث قهری  فورس ماژور، فسخ قرارداد و … جز بند های اختیاری هستند.

7. فورس ماژور

فورس ماژور یا قوه قهریه بار مسئولیت را در موارد طبیعی و غیر قابل اجتنابی که منجر به اختلال در انجام تعهدات می شود را از بین می برد و مانع تعهدات طرفین ذکر شده در قرار داد می شود.

در واقع فورس ماژور برای حوادث طبیعی مانند زلزله، طوفان، گردباد، اغتشاش، شورش و .. است که هیچ کدام از طرفین در ایجاد آن مقصر نیستند.

8. مرجع حل اختلاف

از آن جایی که علت اختلاف در طرفین در اصل اختلاف نظر است، در صورت بروز اختلاف در طرفین قرارداد و عدم توافق طرفین، باید مرجعی به عنوان مرجع حل اختلاف مشخص شود. طرفین قرارداد زمانی به این مشکل بر می خورند که هیچ نظر مشترکی با هم نداشته باشند و نتوانند برای ادامه کار به توافق برسند. این اختلاف شامل نحوه اجرای قرار داد و یا تفسیر قرار داد می شود.

در نظر داشته باشید که نحوه تنظیم قرارداد با توجه به موضوع آن متفاوت است و نمی توانید از قرارداد اداری برای قرارداد فروش استفاده کنید. از این رو باید برای تنظیم و نگارش دقیق یک قرارداد حقوقی و صحیح، نکات مهم آن را بررسی کرده و در صورت لزوم از یک مشاور حقوق کمک بگیرید تا بتوانید قراردادی تنظیم کنید که سبب امنیت و پیشرفت صحیح کار شما شود. برای این کار باید با اصول قرارداد نویسی و تنظیم قرارداد ها آشنا باشید تا در نتیجه آن روابط پایدار و مستحکم در بین طرفین ایجاد شود.

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید برای دوستانتان

قاسم نجفی بابادی

2483 مطلب منتشر شده

درباره این مطلب نظر دهید !

محصولات پرفروش