جرم كلاهبرداری و مجازات قانونی آن – قاسم نجفی بابادی

 تعريف كلاهبرداری

كلاهبرداری عبارت است از بردن مال ديگری از طريق توسل توام با سوء نيت به وسايل يا عمليات متقلبانه بنا بر اين براي تحقق جرم كلاهبرداري، توسل به وسايل متقلبانه براي فريب مالباخته ضرورت دارد و به عبارت ديگر كلاهبردار بايد مرتكب مانور متقلبانه شود.

همين فاكتور “مانور متقلبانه” است كه تشخيص جرم كلاهبرداري را دشتوار مي كند. اغلب مردم تصور مي كنند شخصي كه با دادن يك وعده واهی در قالب يك دروغ ساده، مال آنها را برده كلاهبردار محسوب می شود. حال آن كه صرف گفتن يك دروغ ساده، نمی تواند مانور متقلبانه تلقي شود.

كلاهبرداري از جمله جرايم مقيد است كه شرط تحقق آن حصورل نتيجه خاث مي باشد و آن عبارتست از بردن مال ديگري كه آن نيز مستلزم تحقق دو چيز است: ورود ضرر مالی به قربانی و انتفاع مالی كلاهبردار يا شخص مورد نظر وی.

 

 

دلايل وقوع جرم كلاهبرداری

در مورد افزايش كلاهبرداري باید گفت، هر جرمي داراي ابعاد گوناگوني است، جرم پديده تك بعدي نيست كه بگوييم فقط فقر يا عامل ديگري موجب ارتكاب آن مي شود. در به وجود آمدن جرم کلاهبرداری نیز پديده هاي زيادی مؤثر هستند.

عنصر اصلي كلاهبرداري اين است كه از اعتماد مردم سوء استفاده شود، عموم كساني كه مورد كلاهبردراي واقع مي شوند در زندگي صادق و سالم زندگي كرده اند، البته اين نكته را بايد مد نظر داشت كه طمع افرادي كه مورد كلاهبرداري واقع مي شوند نيز مي تواند از دلايل ديگر وقوع جرم كلاهبرداري باشد.

اين افراد به دليل طمع مي خواهند بدون زحمت به ثروت برسند و به قول معروف “یک شبه ره صدساله را بروند” به همين دليل بدون فكر خود را در دام كلاهبرداران قرار مي دهند. از ديگر دلايل وقوع جرم كلاهبرداري مي توان به سست شدن اعتقادات مردم اشاره كرد. عمده فرهنگ ما به اعتقادات مذهبي باز می گردد اكنون ترميم اعتقادات مذهبي مهمترين عامل براي پيشگيري از وقوع این جرم است.

شرایط اقتصادی در زمان های خاص، تورم، مشکلات معیشتی، نبودن امکانات لازم برای اشتغال، ازدواج، مسکن  و تامین مایحتاج و نیاز مبرم مردم به وام  از جمله دلایلی هستند که باعث می شوند تا عده ای سودجو و فرصت طلب از چنین موقعیت هایی بهره جسته و با استفاده از روش های متقلبانه اعتماد قربانیان را به خود جلب و آنها را سرکیسه کنند.

عامل ديگري كه مي تواند تاثير زيادي در وقوع جرم كلاهبرداري در جامعه داشته باشد وجود دسته چک هایی است که به راحتی برای افراد صادر می شود و فرد با دارا بودن این دسته چک ها می تواند خود را فردی ثروتمند و دارای اعتبار معرفی کرده و به این طریق اقدام به معامله های هنگفت کرده و از قربانیان خود کلاهبرداری نماید.

 

عنصر تشكيل دهنده جرم كلاهبرداری

براي تشكيل جرم كلاهبرداري همچون بسياري از جرايم ديگر به سه عنصر قانوني، مادي و معنوي نياز است. عنصر قانوني جرم كلاهبردراي، ماده يك قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاص و كلاهبرداري مصوب 15/9/1367 مجمع تشخيص مصلحت نظام به انضمام دو تبصره آن مي باشد كه در بخش هاي ديگر گزارش بيان خواهد شد.

عنصر دوم جرم كلاهبرداري، عنصر مادي است كه عبارتست از اين كه اولاً مرتكب به وسايل متقلبانه متوسل شود يا مانورهاي متقلبانه از خود بروز دهد( مدارك و عناوييني جعل كند، دفتر و شركتي راه اندازي كند، مردم را به امور واهي اميدوار كند يا از امور واهي بترساند و استفاده از هر نوع وسيله اي كه عرفاً وسيله متقلبانه محسوب مي شود ) دوم اين كه شخص مقابل ( مالباخته ) فريب بخورد و به او اعتماد كند. سوم اين كه كلاهبردار موفق شود مال ديگري را ببرد.

مجموع اين شرايط، عنصر مادي جرم كلاهرداری را تشكيل مي دهد به نحوی كه مي توان گفت، هر يک از اين سه ركن موجود نباشد عنصر مادي جرم كامل نبوده و جرم كلاهبرداري صورت نگرفته است. عنصر سوم مورد نياز براي تشكيل جرم كلاهبرداري عنصر رواني است، از عنصر رواني، تحت عنوان “سوء نيت” نيز ياد می شود.

براي اين كه فرد كلاهبردار محسوب شود، بايد در ارتكاب اعمالی كه عنصر دوم كلاهبرداري را تشكيل می دهد، سوء نيت داشته باشد.

سوء نيت دو نوع است:

1-سوء نيت عام 2- سوء نيت خاص

سوء نيت عامل در جرم كلاهبرداري اين است كه مرتكب قصد ارتكاب اعمال مادي فيزيكي  ذكر شده را داشته باشد، يعني عمد در توسل به وسايل متقلبانه، سوء نيت خاص در جرم كلاهبرداري، يعني اين كه مرتكب قصد بردن مال غير را داشته باشد. اثبات وجود سوء نيت در مرتكب، بر عهده شاكی و دادستان مي باشد و بنابر اين در صورت عدم توانايي ايشان در اثبات سوء نيت مرتكب از اتهام كلاهبرداري تبرئه خواهد شد.

 

تفاوت مجازات کلاهبرداری ساده با مشدد 

کلاهبرداری مشدد، کلاهبرداری است که در آن مرتکب مشمول یکی از سه حالت زیر باشد:

1- کارمند دولت یا موسسات عمومی و شهرداری‌ها یا نهادهای انقلابی باشد.

2- مرتکب، خود را به‌ عنوان مامور دولت یا موسسات عمومی یا شهرداری، نهادهای انقلابی و شرکت‌های دولتی معرفی کند.

3- مرتکب برای فریب مردم از تبلیغ عامه از طریق وسایل ارتباط جمعی از قبیل رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله یا نطق در مجامع یا انتشار آگهی چاپی یا خطی استفاده کند. به این کلاهبرداری‌ها، کلاهبرداری مشدد اطلاق می‌شود و مجازات مرتکب آن علاوه بر رد مال به صاحب آن، 2 تا 10 سال حبس به ‌علاوه جزای نقدی معادل مال ماخوذه و نیز انفصال ابد از خدمات دولتی است. کلاهبرداری که شامل هیچ‌ یک از انواع سه‌‌گانه فوق‌ نباشد، کلاهبرداری ساده است و مرتکب آن به حبس از یک تا 7 سال به‌ علاوه جزای نقدی معادل مال ماخوذه و رد مال محکوم می‌شود.

 

مجازات مرتكب جرم كلاهبرداری

كلاهبرداري از زمره جرايمي است كه نوعي “اكل مال بباطل ” محسوب مي شود و با توجه به آيه ” ولا تاكلو اموالكم بينكم بالباطل” با استفاده از عنوان كلي تعزيرات قابل مجازات است.

مطابق قوانين كيفري مجازات كلاهبرداري ساده با مشدد متفاوت است. كلاهبرداري مشدد كلاهبردراي است كه در آن مرتكب مشمول يكي از سه حالت زير باشد:

1-كارمند دولت يا موسسات عمومي و شهرداري ها يا نهادهاي انقلابي باشد

2-مرتكب خود را به عنوان مامور دولت يا موسسات عمومي يا شهرداري، يا نهادهاي انقلابي و شركت هاي دولتي معرفي نمايد

3-مرتكب باي فريب مردم از تبليغ عامه از طريق وسايل ارتباط جمعي از قبيل راديو، تلويزيون، روزنامه، مجله يا نطق در مجامع و يا انتشار آگهي چاپي يا خطي استفاده كند.

به اين كلاهبرداري ها كلاهبرداري مشدد اطلاق مي شود و مجازات مرتكب آن علاوه بر رد مال به صاحب آن، دو تا 10 سال حبس به علاوه جزاي نقدي معادل مال مأخوذه است و نيز انفصال ابد از خدمات دولتي مي باشد.

كلاهبرداري كه شامل هيچ يك از انواع سه گانه فوق نباشد، كلاهبرداري ساده است و مرتكب آن به حبس از يك تا هفت سال به علاوه جزاي نقدي معادل مال مأخوذه و رد مال محكوم مي شود.

مطابق تبصره يك اين ماده در صورت وجود جهات و كيفيات مخففه دادگاه مي تواند با اعمال ضوابط مربوط به تخفيف، مجازات مرتكب را فقط تا حد اقل مجازات مقرر در اين ماده (حبس) و انقصال ابد از خدمات دولتي تقليل دهد ولي نمي تواند به تعليق اجراي كيفر حكم دهد.

همچنين تبصره دو اين ماده مجازات جرم شروع به كلاهبرداري را بيان نموده است كه عبارت است از: حد اقل مجازات مقرر در همان مورد و در صورتي كه نفس عمل انجام شده نيز جرم باشد، شروع كننده به مجازات آن جرم نيز محكوم مي گردد.

اگر شروع كننده كارمند دولت و مرتبه كلي يا بالاتر يا همطراز آنها باشد از خدمات دولتي منفصل دائم مي شود و در مراتب پايين تر به انفصال موقت از شش ماه تا سه سال محكوم خواهد شد.

 

شروع به جرم کلاهبرداری

در شروع به کلاهبرداری می‏بایستی اقدامات‏ اجرایی توسط به وسایل متقلبانه برای بردن مال دیگری‏ صورت گرفته باشد و فقط قسمت سوم یعنی نتیجه حاصله‏ در عنصر مالی به وقوع نپیوسته و مجرم تحت عنوان شروع به کلاهبرداری تحت تعقیب قرار گرفته و محکوم می‏شود که‏ تبصره 2 ماده یک قانون تشدید به آن اشاره دارد.

 

 

تخفیف مجازات کلاهبرداری

در صورت وجود جهات و کیفیات‏ موارد مذکور در این ماده در صورت وجود جهات و کیفیات‏ مخففه دادگاه می‏تواند با اعمال ضوابط مربوط به تخفیف‏ مجازات مرتکب را فقط تا حد اقل مجازات مقرر در این ماده‏ (حبس)و انفصال ابد از خدمات دولتی تقلیل دهد ولی‏ نمی‏تواند به تعلیق اجرای کیفر حکم دهد. همچنین‏ تبصره دو این ماده مجازات جرم شروع به کلاهبرداری را بیان نموده است که عبارت است از: حد اقل مجازات مقرر در همان مورد و در صورتی که نفس عمل انجام شده نیز جرم باشد، شروع‏کننده به مجازات آن جرم نیز محکوم‏ می‏گردد.

 

نکته

1- اگر شروع‏ کننده کارمند دولت‏ و مرتبه مدیر کلی یا بالاتر یا همطراز آنها باشد از خدمات‏ دولتی منفصل دائم می‏شود و در مراتب پایین‏تر به انفصال‏ موقت از شش‏ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.

2- مجازات تشکیل‏دهنده یا رهبری شبکه چند نفری‏ برای ارتکاب جرم کلاهبرداری علاوه بر انفصال و جزای‏ نقدی معادل مالی که بدست آورده به حبس از پانزده سال‏ تا ابد محکوم می‏شود و در صورت صدق عنوان مفسد فی الارض به مجازات جرم محاربه محکوم می‏شود.

 

موارد خاص جرم کلاهبرداری (جرایم در حکم کلاهبرداری )

علاوه بر کلاهبرداری(عام)مذکور در ماده یک قانون‏ تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری‏ برخی از جرایم خاص نیز که از گروه کلاهبرداری محسوب‏ می‏شوند،طی مواد و قوانین متفرقه جزایی مورد توجه قرار گرفته‏اند.

با توجه به گستردگی این بحث صرفا فهرست‏وار به ذکر عناوین خاص جرم کلاهبرداری در ذیل اشاره می‏شود:

1- ورشکستگی به تقصیر یا تقلب: قانون تعزیرات‏ مصوب 1375 مجازات ورشکسته به تقلب را طبق ماده‏ 670 از یک تا 5 سال حبس و مجازات ورشکسته به تقصیر را طبق ماده 671 از شش‏ماه تا دو سال حبس تعیین‏ کرده است.

2- تعدی نسبت به دولت:ماده 599 قانون تعزیرات‏ برای اشخاصی که عهده‏ دار انجام معامله یا ساختن چیزی‏ یا نظارت یا امر به ساختن آن برای هریک از ادارات و سازمان‏ها و موسسات و شرکت‏های دولتی یا وابسته به‏ دولت و دیوان محاسبات عمومی و موسساتی که به کمک‏ مستمر دولت اداره می‏شوند،می‏باشند و به واسطه تدلیس‏ در معامله یا تقلب در ساختن آن چیز،نفعی برای خود یا دیگری تحصیل می‏کنند،مجازات حبس از شش ماه تا 5 سال را تعیین کرده است و به جبران خسارت وارده هم‏ محکوم می‏شوند.

3- دسیسه و مواضعه برای بردن مال غیر:مستند این جرم قانون مجازات اشخاصی که برای بردن مال غیر تبانی می‏نمایند مصوب 3/5/1307 می‏باشد.

4- انتقال مال غیر بدون مجوز قانونی: قانون راجع‏ به انتقال مال غیر مصوب فروردین‏ماه 1307 مستند قانونی‏ این بزه محسوب می‏شود.

5- معرفی مال دیگری به عوض مال خود:این‏ جرم را قانون مجازات اشخاصی که مال غیر را به عوض‏ مال خود معرفی می‏نمایند مصوب 31/2/1308 بیان کرده‏ است.

6- تبانی در معاملات دولتی:قانون مجازات تبانی‏ در معاملات دولتی مصوب 19/3/1348 مرتکب مجازات‏ می‏کند که بصورت ماده واحده می‏باشد.

7- کلاهبرداری در امور ثبتی:شامل تقاضای‏ ثبت ملک متعلق به دیگری،امتناع از رد حق به صاحب‏ آن و انجام معامله معارض می‏شود که در مواد 105 تا 111 و 116 و 117 قانون ثبت اسناد و املاک مصوب‏ 1310/12/26 آمده است.

و سایر موارد خاص کلاهبرداری عبارتند از:کلاهبرداری‏ در شرکت‏ها(سهامی،مختلط سهامی و با مسئولیت‏ محدود)،تحصیل متقلبانه تصدیق انحصار وراثت،جعل‏ عنوان نمایندگی بیمه و سوء استفاده از ارز دریافتی از دولت.

 

دلايل وقوع جرم كلاهبرداری

هر جرمي داراي ابعاد گوناگوني است، جرم پديده تك بعدي نيست كه بگوييم فقط فقر يا عامل ديگری موجب ارتكاب آن مي شود. در به وجود آمدن اين جرم پديده های زيادی موثر هستند.

يكي از مواردي كه با كلاهبرداري ارتباط مستقيم دارد بيكاري است، وقتي كه مسئله توليددر كشور دچار خدشه و كاهش شود طبيعتاً به خيل بيكاران افزوده مي شود و ممكن است اين افراد به دليل اينكه از راه مشروع قادر به تامين نيازهاي خود نيستند به كلاهبرداري دست بزنند.

عنصر اصلي كلاهبرداري اين است كه از اعتماد مردم سوء استفاده شود، عموم كساني كه مورد كلاهبردراي واقع مي شود در زندگي صادق و سالم زندگي كرده اند، البته اين نكته را بايد مد نظر داشت كه طمع افرادي كه مورد كلاهبرداري واقع مي شوند نيز مي تواند از دلايل ديگر وقوع جرم كلاهبرداري باشد.

اين افراد به دليل طمع مي خواهند بدون زحمت به ثروت برسند به همين دليل بدون فكر خود را در دام كلاهبرداران قرار مي دهند. از ديگر دلايل وقوع جرم كلاهبرداري مي توان به سست شدن اعتقادات مردم اشاره كرد. عمده فرهنگ ما به اعتقادات مذهبي برمي گردد اكنون ترميم اعتقادات مذهبي مهمترين عامل براي پيشگيري از وقوع جرم است.

عامل ديگري كه مي تواند تاثير زيادي در وقوع جرم كلاهبرداري در جامعه داشته باشد نداشتن برخورد قاطع با كلاهبرداران است. به اين معنا كه فرد پس از انجام دادن چند كار از راه هاي غير قانوني و به عبارتي كلاهبرداري دستگير شده و به زندان مي افتد، ولي پس از آزادي هيچ پيگيري اي روي آن فرد ندارند و او بازهم مي تواند دسته چك بگيرد و به فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي خود همانند افراد ديگر جامعه ادامه دهد و اين خود باعث بروز مشكل است.

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید برای دوستانتان

قاسم نجفی بابادی

2483 مطلب منتشر شده

درباره این مطلب نظر دهید !

محصولات پرفروش