مقدمه
ارث سبب انتقال جمعی اموال و حقوق مالی است. مورث هرچه دارد به بازماندگان او می رسد تا بدین وسیله دارایی خانواده محفوظ بماند و اموال در اختیار بازماندگان قرار گیرد. پس باید پذیرفت که اصل، انتقال تمام اموال و حقوق مالی مورث است و ترکه شامل تمام اجزای دارایی، اعم از منقول و غیرمنقول، اعیان و منافع و حقوق و دیون و مطالبات است. منتهی این توده ناخالص باید تصفیه گردد تا ترکه ای ناب به دارایی وارثان بپیوندد.
برای احراز ترکیب ترکه، ضرورتی برای رجوع به دادگاه و رعایت آئین دادرسی ویژه نیست. در موارد عادی وارثان و طلبکاران و موصی له می توانند در شرکت قهری ترکه با هم کنار آیند و به اداره عملی یک یا چند تن از وارثان تراضی کنند. با وجود این گاه که بیم نفاق و اختلاف می رود یا غایب یا محجوری در بین وارثان است، این ضرورت احساس می شود که باید ترکیب ترکه بوسیله مقام قضایی احراز گردد.
رسیدگی به این درخواست ترافعی نیست و دادگاه نه دعوایی را فصل می کند و نه حق و تکلیفی را اعلام می دارد. اقدام دادگاه چهره ی تامینی دارد و تابع امور حسبی است و در اصطلاح تحریر ترکه نامیده می شود.
تعریف تحریر ترکه
ماده 206 قانون امور حسبی در مقام بیان تحریر ترکه از راه تعیین هدف آن میگوید : «مقصود از تحریر ترکه تعیین مقدار ترکه و دیون متوفی است»
افراد صالح جهت درخواست تحریر ترکه : ( مواد 206 تا 209 قانون امور حسبی )
1) هر یک از ورثه متوفی یا نماینده قانونی آنها
2) وصی بر اداره اموال متوفی
3) امین غایب یا قیم محجوری که غایب یا محجور، جزء ورثه ی متوفی باشند.
هدف از تحریر ترکه
هدف تحریر ترکه اندکی گسترده تر از تعیین ترکیب آن است و در جریان آن ترکه ارزیابی هم می شود و زمینه برای قبول یا رد ترکه فراهم می آید. تحریر ترکه سبب می شود که وارثان بینش لازم را در تصمیم گرفتن پیدا نمایند. طلبکاران نیز با تحریر ترکه از چگونگی و اندازه وثیقه طلب خود آگاه می شوند و موصی له نیز تناسب میزان آن را با ارزش کل ترکه در زمان مرگ موصی در می یابد و سهم خود را از توده ی دارایی موصی تا زمان تصفیه آن تمیز می دهد.
اساس ارث در کشور ما امری است یعنی جای کم و زیاد کردن و اما و اگر در آن نیست. با فوت هر شخص اموال او به وارثان او به ارث میرسد. اما برای اینکه مالکیت وارثان بر ورثه کامل شود باید مراحل و مسیری طی شود.
معنی ترکه چیست؟
مفهوم دارایی، به معنی شایستگی و امتیاز دارا شدن حقوق و تکالیف مالی، یکی از صفات مربوط به شخصیت انسان است که با تولد شخص به وجود میآید و با فوت وی از بین میرود.
پس از فوت شخص، دارایی در مفهومی که ذکر شد، از بین میرود و صرفا اجزای مثبت و منفی دارایی باقی میماند که پس از فوت متوفی، ترکه نامیده میشود. به عبارت دیگر، دارایی شخص پس از فوت از بین میرود و فقط اجزای دارایی در فرض وجود به ورثه منتقل میشود.
از دید و نگرش حقوقی منظور از ماترک، اموالی است که حین الفوت متوفی جزو دارایی و در مالکیت وی بوده است هرچند که پس از فوت متوفی تا زمان تقسیم ترکه تلف شود؛ با این اوصاف مطالبات متوفی، هر چند این مطالبات از ورثه باشد و به موجب مالکیت مافیالذمه (آنچه بر عهده کسی باشد) یا پایا پای پرداخت شود، جزو داراییهای متوفی محسوب میشود؛
لکن صدمات و تاوان ناشی از فوت متوفی که بعد از فوت مورث تحقق مییابد، مشمول نهاد حقوقی ماترک نبوده و از مقررات مربوط به آن پیروی نمیکند. البته حکم دیه از این قاعده مستثناست؛
طبق فتوای فقها، دیه از حیث اینکه سبب ایجاد حق در زمان مورث شده و همچنین با توجه به اینکه ماهیت کیفری دیه بر جنبه مدنی آن غلبه دارد، به عنوان اجزا ماترک تلقی میشود.
تقسیم ترکه از حیث قانونی، مستلزم انجام مقدماتی است؛ مطابق ماده ۸۶۷ و ۸۶۸ قانون مدنی مالکیت ورثه نسبت به ماترک بعد از فوت متوفی به صورت قهری حاصل میشود و استقرار آن منوط به پرداخت حقوق و دیونی است که به ترکه تعلق میگیرد.
در نتیجه صرف نظر از اینکه قبل از تقسیم ترکه، قاعدتا بایستی انحصار وراثت (اینجا کلیک نمایید) صورت پذیرد و اسامی وراث و سهم هر یک مطابق مقررات قانونی مشخص شود، به منظور تقسیم ترکه و وارد شدن آن به دارایی وراث، پس از تعیین مقدار ترکه و عنداللزوم اتخاذ تدابیر لازم برای حفظ ترکه و منع وراث از دخل و تصرف در آن (مهر و موم ترکه) باید حقوق و دیونی که به ترکه تعلق گرفته از آن برداشته شود.
ترکه تا قبل از تصفیه و تقسیم بین وراث در مالکیت چه کسانی قرار دارد؟
در این خصوص نظریات مختلفی مطرح شده است. وراث ملزم به پذیرش ترکه نیستند؛ ولی چه در صورت قبول ترکه و چه در صورت رد آن، پس از تصفیه ترکه نوبت به تقسیم ترکه بین وراث میرسد.
تحریر ترکه (لیست کردن اموال متوفی) به چه ترتیبی است؟
وراث و نمایندگان قانونی آنان و وصی میتوانند برای تعیین میزان و مقدار ترکه، از مقام قضایی تحریر ترکه را درخواست کند. در این صورت بعد از دعوت اشخاص ذینفع و آگهی تعیین وقت که از یکماه نباید کمتر و از سه ماه نباید بیشتر باشد، منتشر میشود.
غیبت اشخاصی که برای تحریر ترکه یا مهروموم ترکه احضار شدهاند مانع از تحریر ترکه نیست. هرگاه ترکه متعلق حقوق عمومی قرار بگیرد یا غایب یا محجوری در بین وراث باشد یا وارث متوفی معلوم نباشد، امین یا قیم ملزم است درخواست تحریر ترکه را از مرجع ذیصلاح کند.
راه های تحریر ترکه چگونه است؟
درخواست تحریر ترکه اقدامی تامینی و تابع قانون امور حسبی است و دارای ویژگی دعاوی ترافعی نیست بنابراین درخواست تحریر ترکه از جانب طلبکاران، موصیله و سایر اشخاص پذیرفته نمیشود و این اشخاص صرفا میتوانند برای حفظ حقوق خود، از مقام قضایی درخواست مهر و موم ترکه کنند اما درخواست تحریر ترکه از آنان پذیرفته نمیشود، چراکه در مهروموم ترکه از ترکه نیز صورتبرداری میشود؛ لذا تحریر ترکه بعد از مهروموم آن بیهوده است.
در مدت تحریر ترکه، هرگونه تصرف در ماترک ممنوع است، مگر تصرفاتی که برای اداره و حفاظت ترکه لازم است و همچنین عملیات اجرایی راجع به بدهی متوفی، دعاوی راجع به ترکه یا بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه معلق میشود و مرور زمان نسبت به مطالبات متوفی در مدت تحریر ترکه توقیف میشود.
موارد الزامی تحریر ترکه
1) هرگاه یک یا چند نفر از ورثه غایب یا محجور باشند و یا وارث معلوم نباشد، که در این صورت امین یا قیم ظرف ده روز از تاریخ انتصاب خود مهلت دارند درخواست تحریر ترکه بنمایند.
2) هرگاه برخی از ورثه ترکه را قبول ننمایند.
3) در مورد ترکه متوفی خارجی پس از تعیین مدیر ترکه که دادگاه با حضور دادستان، ترکه را تحریر میکند.
با توجه به مورد دوم موارد الزامی بودن تحریر ترکه، لازم است دو اصطلاح «قبول ترکه» و «رد ترکه» و آثار هر یک را بدانیم. در ذیل تفاوت قبول ترکه و رد ترکه و آثار هر یک مورد بررسی قرار می گیرد:
1) ورثه متوفی می توانند ترکه را قبول کرده که دیون متوفی را بپردازند و یا ترکه را واگذار و رد کنند که به بستانکاران داده شود و نیز می توانند قبول یا رد خود را منوط به تحریر ترکه نمایند و پس از تحریر ترکه دیون و ترکه را مطابق صورت تحریر قبول یا رد نمایند و یا تصفیه ترکه را از دادگاه بخواهند.( ماده 240 قانون امور حسبی)
ورثه می توانند ترکه متوفی را رد کنند و مسئولیتی در قبال پرداخت دیون متوفی را نپذیرند.
2) قبول یا رد ترکه در ارتباط با تحریر ترکه ، صور زیر را دارا می باشد :
الف) قبلاً تحریر ترکه انجام شده که در اینصورت ورثه یکماه از تاریخ خاتمه تحریر و ابلاغ به آنها فرصت دارند که قبول یا عدم قبول خود را اطلاع دهند.
ب) هنوز تحریر ترکه صورت نگرفته که ورثه می توانند که قبول یا رد خود را منوط به تحریر ترکه نمایند.
ج) قبلاً تحریر ترکه انجام گرفته که و مهلت یکماه از تاریخ خاتمه تحریر و ابلاغ به ورثه خاتمه یافته و ورثه در مهلت مزبور، قبول یا عدم قبول خود را اعلام ننموده اند، در این صورت سکوت ورثه به معنای قبول ترکه فرض می شود.
در صورت رد ترکه ورثه باید رد ترکه را بطور کتبی یا شفاهی اعلام کنند و این موضوع در دفتر دادگاه ثبت می شود. اعلام رد باید منجز باشد. (نه معلق و مشروط)
3) اگر ورثه ترکه را قبول کردند باید بر اساس ماده ماده 248 قانون امور حسبی دیون متوفی را بپردازند، مگر اینکه ثابت کنند که ترکه کمتر از دیون بوده یا پس از فوت متوفی، ترکه بدون تقصیر آنها تلف شده و باقیمانده ترکه برای پرداخت دیون، کافی نیست. در این صورت نسبت با زاید ترکه مسئول نخواهند بود، ضمناً تأدیه حقوق واجبه متوفی نیز بر عهده ورثه ای خواهد بود که قبول ترکه کرده اند. (ماده 240 و 248 قانون امور حسبی)
رد ترکه باید ظرف یک ماه از تاریخ اطلاع وارث از فوت مورث خود یا از تاریخ ابلاغ خاتمه تحریر ترکه صورت گیرد و اگر در این مدت اقدام نکنند این عدم رد در حکم قبول ترکه خواهد بود.( ماده 250 قتنون امور حسبی)
4) حال اگر بعضی از ورثه ترکه را قبول و بعضی رد کنند آنها که ترکه را قبول کرده اند وظایف موضوع ماده 240 و 248 قانون امور حسبی را عهده دار خواهند بود.
چنانچه تمام ورثه ترکه را رد نمایند، ماترک میت در حکم اموال بلا وارث خواهد بود که در اینصورت بر اساس مواد 327 تا 336 قانون امور حسبی اقدام می شود. از جمله تعیین مدیر ترکه به عهده دادگاه خواهد بود، البته چنانچه مدیر ترکه مزبور دیون متوفی را پرداخت کرد و از ترکه چیزی باقی ماند، به ورثه ای که رد ترکه کرده اند تحویل خواهد شد، زیرا رد ترکه به معنای نپذیرفتن مسئولیت پرداخت دیون متوفی می باشد، نه به معنای اعراض از مالکیت بر ترکه ( ماده 254 قانون اور حسبی)
5) قبول ترکه می تواند صریح باشد مانند نوشتن قبول در سند رسمی یا عادی و می تواند ضمنی باشد مانند دخالت ورثه در ماترک بصورت بیع و امثال آن. اما اقداماتی مانند تعمیرات و جمع آوری اثاث در محل محفوظ یا برداشت محصول کشاورزی توسط ورثه، به مفهوم قبول ورثه نخواهد بود( مواد 255، 257 و 241 قانون امور حسبی )
اگر وارثی قبل از رد ترکه ، فوت شود حق رد به ورثه او منتقل می گردد.
مرجع صالح به رسیدگی
مطابق با ماده 163 قانون امور حسبی « امور راجع به ترکه با دادگاه بخشی است که آخرین اقامتگاه متوفی در ایران در حوزه آن دادگاه بوده است.
اگر متوفی در ایران اقامتگاه نداشته با دادگاهی است که آخرین محل سکنای متوفی در حوزه آن دادگاه بوده است » و منطبق با ماده ۱۶۴قانون مذکور « هرگاه متوفی در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته، دادگاهی صالح است که ترکه در آنجا واقع شده است.
شاگر ترکه در جاهای مختلف باشد، دادگاهی که مال غیر منقول در حوزه آن واقع است صلاحیت خواهد داشت و اگر اموال غیر منقول در حوزههای متعدد باشد صلاحیت با دادگاهی است که قبلاً شروع به اقدام کرده » و به شرح ماده ۱۶۵قانون مورد اشاره « هرگاه تمام یا قسمتی از اموال متوفی در حوزه دادگاهی غیر از دادگاهی که مطابق مواد فوق صالح است باشد، دادگاهی که اموال در حوزه آن دادگاه است، اقدامات راجع به حفظ اموال متوفی را از قبیل مهر و موم به عمل آورده، رونوشت صورت مجلس عملیات خود را به دادگاهی که مطابق دو ماده فوق برای رسیدگی به امور ترکه صالح است میفرستد»
وظایف مرجع صالح در تحریر ترکه
دادگاه صالح برای رسیدگی به درخواست، طبق ماده 210 قانون امور حسبی « وقتی را که کمتر از یک ماه و بیش از سه ماه از تاریخ نشر آگهی نباشد، معین کرده و در یکی از روزنامه های کثیر الانتشار آگهی می دهد که ورثه یا نماینده قانونی آنها، بستانکاران و مدیونین به متوفی و کسان دیگر که حقی بر ترکه متوفی برای خود قائل هستند در ساعت و روز معین در دادگاه برای تحریر ترکه حاضر شوند.
علاوه بر آگهی فوق، برای هریک از ورثه و نماینده های قانونی آنها و وصی و موصی له، اگر معین و در حوزه دادگاه مقیم باشند، برای حضور احضاریه فرستاده می شود » بطور معمول درخواست کننده تحریر ترکه، وارثان و وصی را در ستون خواندگان با تعیین اقامتگاه آنان می آورد و دادگاه به این خواندگان اخطار می نماید که در جلسه رسیدگی حاضر شوند.
با وجود این اگر دادگاه به وجود وارث، وصی یا موصی له دیگری پی ببرد، آنان را فرا می خواند و رسیدگی را محدود به نامبردگان در ستون خواسته نمی نمااید، زیرا رسیدگی ترافعی نیست و دادگاه در امور حسبی به عنوان ناظر و حافظ حقوق ذینفعان است و باید آنان که در دسترس هستند را فرا خواند ولی غیبت اشخاصی که احضار شده اند مانع از تحریر ترکه نیست. (ماده 212 قانون امور حسبی)
برای تحریر ترکه صورتی از اجزای گوناگون ترکه برداشته می شود که شامل امور زیر است
1) توصیف اموال منقول با تعیین بهای آن
2) تعیین اوصاف و وزن و عیار نقره و طلاآلات
3) مبلغ و نوع نقدینه
4) بها و نوع برگ های بهادار
5) اسناد با ذکر خصوصیات آنها
6) نام رقبات غیر منقول
بر این صورت که حاوی اجزای مثبت دارایی است، مطالبات و بدهی متوفی که به موجب احکام نهایی و اسناد رسمی یا دفاتر و برگ های مربوط به متوفی یا اقرار مدیونین و ورثه مسلم است نیز اضافه می شود. ( ماده 214 قانون امور حسبی )
در زمان تحریر ترکه، صورت مجلسی برداشته می شود که مشتمل بر امور زیر می باشد
1) نام و سمت متصدی تحریر ترکه
2) نام و مشخصات کسانی که احضار شده اند و کسانی که حاضر شده اند
3) محلی که تحریر ترکه در آنجا صورت می گیرد
4) اظهارات اشخاص راجع به بدهی یا دارایی و ترکه متوفی
5) نام و مشخصات کسی که اسناد و اموال به او داده می شود
یکی از دشواری های تحریر ترکه و صورت برداری از آن هنگام مهر و موم، نزاع وارثان و سایر اشخاص ذینفع درباره مالکیت خود و ترکیب دارایی بجا مانده از متوفی است که جلسه را محل ترافع و صدور حکم نهایی می پندارند و گاه دادرس را نیز در این اشتباه هم داستان خود می سازند، در حالیکه صورت تحریر ترکه نتیجه رسیدگی موقت و بی تشریفات دادرس مامور رسیدگی است و از اعتبار امر قضاوت شده نیز بهره نمی برد و به صورت برداری و تامین وضع موجود و بر مبنای ظاهر شبیه تر است تا به قضاوت و حق گذاری.
دادرس باید بر پایه قرائن و ظاهر دلایل و اظهار اشخاص ذینفع و تحقیق از معتمدان در دسترس، نظری را که ترجیح می دهد به طور موقت اعمال نماید و این نظر همانند دستور موقت در دارسی های ترافعی، مانع از رسیدگی به دعوی مالکین به سود یا زیان ترکه نمی شود.(ماده 722 قانون امور حسبی)
آنچه در این رسیدگی اهمیت دارد سرعت در تامین دارایی خانواده و نظارت بر اداره درست آن در دورانی است که هنوز ترکه به دارایی وارثان نپیوسته است.
قانون امور حسبی نیز این گونه اختلاف ها را پیش بینی نکرده است و در ماده 223 مقرر می دارد« دادگاه سعی می کند اختلاف آنها به طریق مساعت آمیز مرتفع شود و الا به درخواست یکی از ورثه، کسی را از ورثه یا غیر آنها برای حفظ ترکه موقتاً معین می نماید.
نکات:
— اگر در ضمن ترکه دفاتر بازرگانی باشد جاهای سفید آن با دو خط متقاطع پر می شود و اگر دفاتر مطابق قانون پلمب نشده باشد متصدی تحریر ترکه، صفحات را امضاء می نماید و اگر بین صفحه هایی که نوشته شده جای سفید مانده باشد آنجا دو خط متقاطع کشیده می شود. ( ماده 217 قانون امور حسبی )
— در مدتی که ترکه تحریر می شود تصرف در ترکه ممنوع است مگر تصرفاتی که برای اداره و حفظ ترکه لازم است. ( ماده 218 قانون امور حسبی )
— عملیات اجرایی راجع به بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه معلق می ماند. ( ماده 219 قانون امور حسبی )
— مرور زمان نسبت به مطالبات متوفی در مدت تحریر ترکه جاری نمی شود. ( ماده 220 قانون امور حسبی )
— دعاوی راجع به ترکه یا بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه توقیف می شود ولی به درخواست مدعی ممکن است خواسته تامین شود. ( ماده 221 قانون امور حسبی )
— صورت ترکه و همچنین صورت مجلس تحریر ترکه در دفتر دادگاه بایگانی می شود و اشخاص ذینفع می توانند به آن مراجعه نموده و رونوشت بگیرند. ( ماده 222 قانون امور حسبی )
— خاتمه تحریر ترکه به ورثه اطلاع داده می شود و هرگاه ورثه یا اقامتگاه آنها معین نباشد، اطلاع مزبور بوسیله آگهی در روزنامه خواهد بود. (ماده 224 قانون امور حسبی )
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.